یادداشت میهمان
شاخص‌های انتخاب استانداران و فرمانداران

کدخبر: 2088 —
بحث مهم این یادداشت توصیه راهبردی به دولت سیزدهم درخصوص انتخاب استانداران و فرمانداران است که بعضی از آنها شاخصه‌های انتخاب و برخی نیز توصیه‌های مرتبط با شاخصه‌های انتخاب استانداران و فرمانداران است. استانداران و فرمانداران، نوک پیکان برخورد و تعامل دولت‌ها و حکومت‌ها با مردم هستند. چراکه مردم آنها را به عنوان نماینده، نماد و شاخص نه تنها دولت، بلکه نظام مقدس اسلامی می‌شناسند.

به گزارش اقتصاد برخط- احمد خورشیدی آزاد- بحث مهم ما توصیه راهبردی به دولت سیزدهم درخصوص انتخاب استانداران و فرمانداران است که بعضی از آنها شاخصه‌های انتخاب و برخی نیز توصیه‌های مرتبط با شاخصه‌های انتخاب استانداران و فرمانداران است. استانداران و فرمانداران، نوک پیکان برخورد و تعامل دولت‌ها و حکومت‌ها با مردم هستند. چراکه مردم آنها را به عنوان نماینده، نماد و شاخص نه تنها دولت، بلکه نظام مقدس اسلامی می‌شناسند. مردم در زندگی روزمره خود با وزرا، رئیس جمهور، رهبری و مسئولانی در این سطوح مواجه نیستند و با استانداران، فرمانداران، دهیاران، مدیران کل و روسای اداره‌ها مواجهند. بنابراین لازم است که تیم انتخاباتی رئیس‌جمهور نسبت به شاخص‌های زیر دقت و اهتمام داشته باشند:

 ۱. استانداران باید استان‌شناس باشند و استان را بشناسند. فرمانداران هم باید شهرشناس باشند و مسائل شهر را بشناسند و راه‌حل‌ها را هم شناسایی کنند؛ مسائلی از قبیل کم‌آبی، حاشیه‌نشینی، امنیت پایدار، بیکاری، بانکی، تبعیض و بی‌عدالتی.

۲. استانداران و فرمانداران باید همراه خانواده در استان و شهر مقیم باشند، نه اینکه جدا از خانواده زندگی کنند و به عنوان یک مدیر پروازی در محل کار حاضر شوند.

۳. استانداران و فرمانداران باید روحیه رفاقت با مدیران و مردم داشته باشند. مدیریت و هماهنگی بدون رفاقت و صرفاً نگاه قانونی و اداری داشتن، چندان موثر نیست. چون انگیزه‌ای برای مدیران زیردست و مردم به وجود نمی‌آورد که با آنها همکاری کنند. لذا باید رفتار خودمانی و صمیمانه داشته باشند.

 ۴. با مردم همدردی کنند تا مردم او را از خود بدانند و از صمیم قلب با او همکاری کنند.

 ۵. نواندیش، خوشفکر و برنامه‌محور باشند. افکار سنتی و فرسوده به درد حل مشکلات امروز استان‌ها و شهرستان‌ها نمی‌خورد.

۶. مومن بودن به پایداری نظام، یکی از شروط اصلی است. انسان‌هایی با ذهنیت ناپایدار نسبت به نظام، مدیران بسیار خطرناک و مخربی هستند. آنها حوصله انجام کار برای مردم و نظام را ندارند، یاس و ناامیدی القا می‌کنند و امور با وجود آنها پیش نمی‌رود.

۷. استانداران و فرمانداران باید قدرت بسیج‌کنندگی و همراه‌سازی مدیران تحت امر، نخبگان و مردم را داشته باشند. چون شرایط امروز ما به پارامتر تاثیرگذاری نیاز دارد تا مشکلات موجود حل شود.

۸. استاندار و فرماندار باید قبل از شروع به کار، آموزش‌های لازم را ببینند تا با دید روشن و مطلع مشغول به کار شوند. در علم مدیریت، آموزش ۴۰% رمز موفقیت است. استاندار و فرماندار باید شرح وظایف و ماموریت استانداری و فرمانداری و همچنین سیاست‌های کلی نظام، شامل ۳۷ سیاست را بداند؛ برنامه‌های پنج ساله را بشناسد؛ وظایف شورای تامین و وظایف دستگاه‌های اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی را بداند و نوع رابطه استاندار و فرماندار با آنها را بلد باشد. همچنین سیاست‌های اجرایی رئیس جمهور، شعارها و برنامه‌های او را بداند. نحوه تعامل با دستگاه‌ها، نهادها و ادارات را بداند. برنامه‌های اشتغال‌زایی، درآمدزایی، پول‌سازی و جذب سرمایه داخلی را باید بداند. چون بیشتر استانداران و فرمانداران از بین افرادی انتخاب می‌شوند که شاید سابقه قبلی نداشته‌اند، لذا باید این تجربیات قبل از شروع به کار به آنها منتقل شود. اگرچه آنهایی هم که سابقه استانداری و فرمانداری دارند، هنوز بسیاری از مسائل را نمی‌دانند. پیشنهاد می‌شود دستورالعمل کاملی تهیه شود که این مسائل را قبل از شروع به کار به آنها آموزش دهد و درعین حال نظارت کنند که استانداران و فرمانداران آنها را انجام دهند؛ نه اینکه سمینارهای فصلی و سالانه برای آنها برگزار کنند.

۹. استانداران و فرمانداران باید امور و برنامه‌های خود را به طور روزانه پیگیری و رصد کنند. با میزان پیشرفت کارها آشنا باشند و به سرعت عقب‌افتادگی‌ها از برنامه را بدانند تا بتوانند جبران کنند.

۱۰. به امنیت نگاه غیرفیزیکی داشته و به مردمی کردن امنیت باور داشته باشد. در رابطه با بحران‌ها و اعتراضات اجتماعی، مدیر اسلحه‌محور نباشد.

۱۱. قدرت پیش‌بینی حوادث و اقدامات مخل امنیت و مزاحم پیشرفت را داشته باشد تا بتواند پیشگیری و اقدام کند.

۱۲. برای جذب سرمایه داخلی و خارجی برنامه داشته و معتقد به آن باشد.

۱۳. پروژه‌شناس باشد و پروژه‌های رفع محرومیت، اشتغال‌زایی کلان و خرد را بداند.

۱۴. برای نظارت بر عملکرد زیرمجموعه و کنترل آنها، ماموران مخفی مومن، صادق، پاکدست و مورد اعتماد بگمارد تا فورا بتواند اقدام کند.

۱۵. اداره کند، نه اینکه اداره شود.

۱۶. دلبر و باند نداشته باشد. اکثر مدیران از وزیر گرفته تا فرمانداران، استانداران و مدیران کل، دلبر دارند. یعنی یک نفر کنار دست آنها همه‌کاره است و هرچند ممکن است پستی نداشته باشد، اما مدیر را بیچاره می‌کند و باید مراقب باشند که باند تشکیل ندهد.

۱۷. به کار فکری و اندیشکده‌ای اعتقاد داشته باشد. افراد کاربلد سالم از هر قومیت، زبان، مذهب و جناح سیاسی و فکری را به کار بگیرد.

۱۸. وقت استاندار و فرماندار به گعده سپری نشود. گعده یکی از زیان‌های مدیریتی است.

۱۹. به‌موقع مشکلات را بفهمد و به‌موقع عمل کند.

۲۰. به چهار پارامتر مورد اشاره رئیس‌جمهور دقت کند؛ فسادستیزی، کارآمدی، مردم‌داری و انقلابی بودن.

۲۱. برای اول شدن بجنگد و بی‌وقفه تلاش کند.

۲۲. بداند که فرماندار و استاندار چه کشوری و در چه شرایطی است. باید بداند استاندار و فرماندار جمهوری اسلامی، آن هم در یک شرایط حساس است که باید از مرحله در حال توسعه به توسعه‌یافتگی پیش برود.

۲۳. در محل کار خود تلاش و کار را حاکم کند، نه سستی و خمودی.

۲۴. کار راه‌انداز باشد.

۲۵. چگونگی عملکرد مدیران را از مردم جویا شود. در صورت نارضایتی به حق مردم از فرماندار، او را برکنار کند.

۲۶. مرد روزهای بحرانی باشد. در بحران‌ها و اعتراضات اجتماعی وسط میدان باشد. اهل تعامل و گفتگو با مردم و معترضان باشد، نه اینکه پشت میز استانداری و فرمانداری بنشیند و اداره کند.

۲۷. امیدوار و امیدساز باشد.

۲۸. نسبت به فقر فقرا، بیکاری بیکاران، آلام و درد مردم حساسیت داشته باشد.

۲۹. از حیث اقتصادی در سطح متوسط جامعه باشد. نه فقیر، نه غنی.

۳۰. خانواده و اقوام خود را کنترل کند و اجازه خرابکاری به آنها ندهد.

۳۱. استانداران حدالمقدور از افراد بومی انتخاب شوند. در استان‌های اهل تسنن مثل کردستان در صورت وجود مدیران بومی شایسته و اهل تسنن، نیازی نیست که افراد غیربومی اما شیعه منصوب شوند. این موضوع به روحیه مردم این استان‌ها بسیار زیان وارد می‌کند.

۳۲. مراقب شیادان و نفوذی‌ها باشد.

۳۳. به شعار ما می‌توانیم از صمیم قلب مومن باشد.

۳۴. مراقب بروز فساد در انتصابات خود باشد. بسیار مشاهده شده که پست‌ها سرقفلی دارد. مانند زمان ناصرالدین شاه که تمام پست‌های دولتی سرقفلی داشتند.

۳۵. نقدپذیر و باانصاف باشد.

۳۶. شکارچی افکار، ایده‌ها و برنامه‌های به درد بخور از هر کسی باشد.

۳۷. مثل مردم ساده، بی‌تشریفات و بی‌تکلف زندگی کند تا مردم هم بتوانند مشکلات را بهتر تحمل کنند. مردم وقتی فاصله زیادی بین خود و مدیران می‌بینند، مقاومت و صبوری و پایداری آنها کاهش می‌یابد.

۳۸. پاکدست باشد و هیچ‌گونه پرونده مفتوح منفی مثل فساد اخلاقی و فساد مالی نداشته باشد.

۳۹. جوان باانگیزه و پرتلاش بهتر از فرد باتجربه، اما از نفس افتاده و کم‌انگیزه تکراری است.